گشت و گذار در معبد بودایی ، سفرنامه سریلانکا امین و هانیه (قسمت چهارم) (تور سریلانکا ارزان)
به گزارش استدیو مرینا، امشب برای اولین بار به یک معبد بودا می رویم . مشهورترین معبد بودا در کاندی که بر فراز قله ای در اطراف شهر واقع شده . مسیر شیب دارد و بسیار باریک است . توک توکی که گرفته ایم وسط راه ریپ می زند. راننده چندین بار می ایستد و چک می نماید و راهی پیدا نمی نماید. به هر زحمتی شده به معبد می رسیم. ابتدای مسیر بنا به رسم و اعتقادات بودایی ها کفش هایمان را در می آوریم و بقیه راه را پیاده می رویم. بودایی ها دو نوبت در شبانه روز، ابتدا و انتهای روز، مراسم عبادت دارند و صدای طبل و آوای آنها تا کیلومترها آن طرف تر شنیده می گردد. ریتم طبل ها هر کدام معانی اخلاقی و آدابی دارد که از آن سر در نمی آوریم ولی هیبت و صوتش هر مخاطب ای را می گیرد. در راه خانه توک توک به کل از کار می افتد و در نیمه راه می مانیم. چند تماس می گیرد و بالاخره تو توک دیگری سراغمان می آید. در راه بازگشت برای صبحانه فردا تخم مرغ میخری. قیمت پنیر را می پرسیم، خیلی گران است و بودجه سفرمان اجازه خریدش را نمی دهد .
از سفر با تور سریلانکا ارزان به یکی از زیباترین کشورهای آسیایی سفر کنید و از شهرهای زیبای کلمبو و بنتوتا سریلانکا دیدن کنید.
ماجراهای هاستل ...
مادر مادو غذای محلی پخته، وجتبل پیتو (vegetable pito). مادو هم به ما اضافه می گردد. با تردید غذا را تست می کنیم. به مذاقمان خوش می آید و آغاز می کنیم به خوردن و گپ زدن، در خصوص کشورهایمان، خانواده هایمان و هرچیز مشترک دیگری که می تواند بین یک زوج مسلمان از تهران و یک پسر بودا از کاندی وجود داشته باشد و کم نیست. قاب عکس های خاک خورده عروسی برادر مادو کف همان سالن کذایی توجهمان را به خودش جلب می نماید. همه را معرفی می نماید و وقتی مطمئن شد ماجرا برایمان جالب است آلبوم خانوادگی شان را جلویمان می گذارد. بچگی های خودش، برادرانش و حتی پدر و مادرش. در خصوص خیلی از عکس ها چیزی نمی داند، حتی اغلب خودش را هم نمی شناسد . ما خودمان با عکس ها زندگی می کنیم و محو چند دهه داستان یک خانواده روستایی سریلانکایی می شویم.
منبع: همگردی