تفال به حافظ 4 خرداد ماه 1401
به گزارش استدیو مرینا، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه مستی و رندی نرود از پیشم
زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم
شاه شوریده سران خوان من بی سامان را
زان که در کم خردی از همه عالم بیشم
بر جبین نقش کن از خون دل من خالی
تا بدانند که قربان تو کافرکیشم
اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا
تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم
شعر خونبار من ای باد بدان یار رسان
که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم
من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
حافظ راز خود و عارف وقت خویشم
شرح لغت: جبین: به فتح اول پیشانی /رگ جان: شریان و آن رگی ست که به دل تعلق دارد /نیش: نیشتر، تیزی سر چیز برنده
تفسیر عرفانی:
اگر از ملامت داعیه داران بترسم، در شیوه بی پروایی پیش نخواهم رفت. مقصود او از این شعر این است که شیفتگان درگاه دوست، نشانی از وجود معشوق بر دل خود دارند. از این رو از هیچ چیز واهمه ای به دل راه نمی دهند، چرا که معشوق یاریگر آنان است و آنان عارف وقت خویشند.
تعبیر غزل:
سعی کن در زندگی برای حل مسائل بهترین راه را پیدا کنی و از تجربیات خود بهره مطلوب را ببری. خطری شما را تهدید نمی کند. با درک شرایط به مقابله با آن برخیز.
منبع: فرارو