جین شارپ و تئوری فروپاشی دولت ترامپ
به گزارش استدیو مرینا، بی کفایتی و عملکرد بدِ دولت ترامپ در مواجهه با اعتراضات ضد نژادپرستی در آمریکا موجب شده تا بعضی از ناظران و تحلیلگران از تهی شدنِ محتواییِ دولت وی و شروع فروپاشی آن خبر دهند.
به گزارش خبرنگاران، هنوز مدت زیادی از قتل جرج فلوید تبعه آفریقایی-آمریکایی به دست پلیس آمریکا نمی گذرد که امواج اعتراضاتِ گسترده ضد نژاد پرستی در این کشور، موجب شده تا تحلیل های مختلفی در خصوص سرنوشت ترامپ و دولت وی از سوی کارشناسان و تحلیلگران مختلف ارائه گردد. در این راستا، استفان والت استاد برجسته روابط بین الملل از دانشگاه هاروارد در مقاله ای با عنوانِ ضعیف ترین مرد قدرتمند دنیا برای پایگاه خبری فارین پالیسی، می نویسد: آنچه بیش از همه نگران نماینده است این نکته می باشد که اعتراضات کنونی در آمریکا (و همچنین افزایش رو به رشدِ شمار معترضان) صرفا معطوف به مساله نژاد پرستی نیست. بلکه بسیاری از معترضانِ جدید علاوه بر موضوع نژادپرستی در کشورشان، بر علیه رفتار های پلیس آمریکا، اقتدارگرایی ترامپ، و مفسدان وال استریت که اقتصاد آمریکا را بازیچه خود نموده اند نیز دست به اعتراض می زنند. آنچه مسلم است این نکته می باشد که تشخیص قطعی اینکه در آینده چه اتفاقی می افتد ممکن نیست با این حال، تمامی شواهد حاکی از درماندگیِ دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا و بی کفایتیِ دولت وی هستند.
دیوید گراهام تحلیلگر پایگاه خبری آتلانتیک نیز در مقاله ای با عنوان آمریکا در بحبوحه اعتراضات این کشور، رئیس جمهور ندارد معتقد است: بی کفایتیِ ترامپ موجبِ انفجار جامعه آمریکا و وقوع اعتراضات گسترده در این کشور شده است. حال که بحران ایجاد شده، ترامپ و مسوولان دولت وی به گونه ای رفتار می نمایند که انگار آمریکا هیچ رئیس جمهور و یا مسوولی ندارد. این شرایط، آینده امیدوارنماینده ای را برای آمریکا نوید نمی دهد.
با این همه، آنچه که در کنار همه این تحلیل ها مطرح شده و جالب به نظر می رسد، پیرویِ الگوی اعتراضات در آمریکا از نظریه انقلاب مسالمت آمیزِ تحلیلگرِ آمریکایی جین شارپ است. جین شارپ از جمله افرادی است که با دقت، الگوی اعتراضی گاندی رهبر انقلاب هندوستان را به عنوان یک الگوی مسالمت آمیز از ایجاد تغییرات اجتماعی مطالعه نموده و بر اساس مطالعات خود، فرمول هایی را ارائه نموده که بسیاری از ناظران بر این باورند اجرای این الگو در تونس، اوکراین و صربستان، به ترتیب موجب سقوط دولت های بن علی، یانوکوویچ و میلوشوویچ شده است. عمده تمرکزِ جین شارپ بر استخراجِ نقاط ضعف دولت های اقتدارگرا و متعاقب آن، بهره برداری از آن ها جهت سرنگونی این نوع از دولت هاست. وی در این راستا کتابی 93 صفحه ای نیز با نامِ از دیکتاتوری به سوی دموکراسی دارد که به نوعی راهنمای ساقط کردن مسالمت آمیزِ دولت های اقتدار گرا است.
جین شارپ نظریه پردازِ انقلاب های مسالمت آمیز و نگارنده کتابِ از دیکتاتوری به سوی دموکراسی
عمده تاکید جین شارپ بر گزاره فرمانبرداری و اطاعت است. شارپ معتقد است یک انقلابِ پیروز بایستی راه هایی را بیابد تا مولفه فرمانبرداری از رهبر اقتدار گرا را فلج کند و از این رهگذر، وی را در نهایت ساقط کند. شارپ بر این باور است وفاداریِ افرادِ خارج از قدرت به نظام سیاسی، در کشور های مختلف بسیار ضعیف است و فرمانبرداری آن ها ریشه در ترسشان دارد. اگر مردم به نحو مسالمت آمیز، اما قاطع در برابر سرکوبگری دولتِ اقتدارگرایشان بایستند، نمونه های نابی از شجاعت آن ها به ثبت خواهد رسید که این مساله علاوه بر پرشور شدنِ هرچه بیشترِ اعتراضات موجب خواهد شد تا آن ها که در حلقه نزدیک به قدرت قرار دارند هم تحت تاثیر قرار بگیرند و کم کم به مردم بپیوندند.
در این راستا، در مدت اخیر به وضوح شاهدیم که در جریان اعتراضات آمریکا، علاوه بر همدردی بسیاری از نیرو های امنیتی آمریکا با معترضان، مسوولان رده بالای زیادی نظیر مارک اسپر وزیر دفاع آمریکا، مارک میلی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا و مقام های ارشد ایالت هایی نظیر نیویورک و ویرجینیا نیز عملا با رویکرد سرکوبگرانه ترامپ در برابر منتقدان مخالفت نموده و در این میدان، وی را تنها گذاشته اند. طبق تئوریِ جین شارپ، هرچه نظام سیاسیِ اقتدارگرا خشونت بیشتری نشان دهد، علاوه بر جداشدنِ افراد بیشتری از حلقه نزدیک به قدرت از آن و پیوستن آن ها به مردم، احتمالِ گسترده تر شدنِ بیشترِ میزان اعتراضات و افزایش شمار معترضان نیز تقویت می گردد.
واقعیت این است که در شرایط کنونی، دولت ترامپ به دلیل عملکرد نامناسب خود از زمان در دست دریافت قدرت در آمریکا در سال 2016، به شدت تحت فشار است. اخراج های مکرر افراد در دولت وی و شیوع گسترده ویروس کرونا در آمریکا که عملا آن را در رتبه نخستِ تلفات جانی پاندمی کرونا در دنیا قرار داده، علاوه بر اینکه موقعیت سیاسی ترامپ و دستاورد های ادعایی مالیِ دولتش را تحت الشعاع قرار داده، موجب شده تا وی در برهه کنونی، جز جنجال افکنی و کوشش جهت منحرف سازی افکار عمومی گزینه دیگری را در دست نداشته باشد. نمود عمده این رویکرد ترامپ این است که وی به جای آنکه خواسته های معترضان را مخاطب قرار دهد، در حالِ متهم کردنِ اوباما، سازمان بهداشت دنیای، هیلاری کلینتون، چین و نانسی پلوسی (و به طور کلی پرداختن به مسائل نامربوط است) است. طبق تئوری جین شارپ و آنچه عینا در آمریکا رخ داده، هم اکنون مخالفان ترامپ نزد افکار عمومی (افرادی نظیر جیمز متیس وزیر سابق دفاع آمریکا و یا جان کلی رئیس سابق امور کارکنان کاخ سفید) انسان هایی شجاع و مثبت هستند، بسیاری از افراد حلقه نزدیک به قدرت (نزدیک به ترامپ) رویکرد سرکوبگرانه وی در مواجهه با اعتراضات آمریکا را محکوم نموده اند، و بر شمار معترضان آمریکایی و گستره یِ اعتراضات در آمریکا و حتی ورای این کشور نیز روز به روز افزوده می گردد.
آنچه در این میان به وضوح قابل مشاهده است این نکته می باشد که رژیم ترامپ هم اکنون تنهاست و تنهایی آن حتی اخیرا موجب شد تا سرویس امنیتی کاخ سفید مجبور شوند به دلیل شدت اعتراضات در اطراف کاخ سفید، ترامپ را به پناهگاه امن ریاست جمهوری آمریکا منتقل نمایند. آنچه مسلم است این نکته می باشد که بنیان های قدرت ترامپ به عنوانِ رهبری پوپولیست و اقتدار گرا در آمریکا به شدت تضعیف شده اند و وی هم اکنون در حال تجریه همان سرنوشتی است که اغلبِ رهبران اقتدارگرا پیشتر آن را تجربه نموده اند.
منبع: فرارو