آیا می توان همزمان اضطراب و افسردگی داشت؟

به گزارش استدیو مرینا، به کوتاه ترین شکل ممکن باید گفت بله، این نه تنها ممکن است بلکه بسیار رایج است. اضطراب و افسردگی میزان همبستگی بالایی دارند. این بدان معنی است که آنها غالباً در کنار اختلالات دیگر وجود دارند. در نمونه های آماری تخمین زده می گردد که حدود 50 درصد از مبتلایان به افسردگی دارای یک اختلال اضطراب همزمان، مانند اختلال اضطراب عمومی و اختلال هراس هستند. این امر به ویژه در موارد افسردگی جدی یا مداوم بیشتر صادق است.

آیا می توان همزمان اضطراب و افسردگی داشت؟

نگرانی و اضطراب اغلب در افسردگی مشاهده می شوند. در حقیقت، اگر کسی که دارای افسردگی عمده یا اختلال افسردگی مداوم است، علائم اضطرابی مانند احساس تنش، بی قراری، عدم تمرکز به دلیل نگرانی و ترس از اینکه ممکن است اتفاق افتضاحی رخ دهد، را نشان می دهد.

چنین اضطرابی اغلب در افسردگی اساسی دیده می گردد و می تواند مساله مهمی در درمان باشد. اگر نگرانی یا اضطراب فراگیر فقط در طول یک اختلال افسردگی وجود داشته باشد، نباید به طور جداگانه تشخیص داده گردد زیرا این یک ویژگی مشترک است.

هیچ شرح کاملی درمورد اینکه چرا افسردگی اغلب ویژگی های اضطراب را نشان می دهد، وجود ندارد. دلایل احتمالی شامل همپوشانی علائم، فرآیندهای پاتولوژیک اساسی مشابه، آسیب پذیری در صورت داشتن یکی از آنها، تأثیرات ژنتیکی و محیطی است.

داشتن هر دو یعنی اضطراب و افسردگی با هم می تواند درمان را پیچیده تر کند اما خبر خوب این است که همان نوع درمان، مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و داروهای مهار نماینده بازجذب سروتونین (SSRI)، می توانند علائم هر دو نوع این اختلالات را کاهش دهند.

آیا درمان افسردگی ممکن است؟

ما واقعاً از دیدگاه درمان از اختلالات سلامت روان صحبت نمی کنیم، بلکه این در خصوص معالجه درمانی است. DSM-5 (نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی) یک قسمت افسردگی عمده را در بهبودی کامل طبقه بندی می نماید که هیچ نشانه یا علائم قابل توجهی از این اختلال برای یک دوره 2 ماهه وجود نداشته باشد. تمام درمان ها با هدف کاهش شدت یا از بین بردن علائم این اختلال، چه در صورت بهبودی کامل و چه در صورت عدم بهبودی کامل، انجام می گردد.

بیشتر افراد تحت درمان افسردگی، طبق تحقیقات صورت گرفته در حدود دو سوم، به تسکین علائم قابل توجهی چه به وسیله دارو، روان درمانی و چه ترکیبی از هر دو دست می یابند.

براساس تجربه بالینی شخصی، افسردگی ناشی از وقایع یا شرایط استرس زا تعریف شده محیطی یا موقعیتی (مانند از دست دادن شغل یا گسستن پیوند ازدواج با سایر موارد قابل توجه) می تواند سریعتر و دائمی تر از افسردگی برطرف گردد که آغازی موذی تر و کمتر قابل تشخیص دارد.

علاوه بر این، بسیاری از عوامل دیگر هم وجود دارد که پیروزیت درمان را معین می نماید و انگیزه شما برای احساس بهتر و درگیر شدن در معالجه یکی از مواردی است که بسیار مهم است و شما بر آن نظارت دارید. استفاده از رویکردی فعال و مشارکتی در درمان شما می تواند به شما در پیشرفت سریع تر دستاوردها و ایجاد احساس پیروزیت یاری کند که می تواند به شما در احساس قدرت داشتن یاری کند تا حتی تغییرات مثبت تری داشته باشید.

توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که در حالی که بهبود کامل یا جزئی علائم در واقع امکان پذیر است، کسی که افسردگی را تجربه نموده است در معرض خطر بیشتری برای تجربه بخش دیگری در آینده است. به همین دلیل بسیار مهم است که خود را با بروز هرگونه علائم افسردگی رصد کنید و برای جلوگیری از وقوع بروز نوع دیگری اقدام کنید. درمان می تواند مهارت انجام این کار را به شما بیاموزد و می توانید مدت ها پس از خاتمه درمان خود از آنها بهره ببرید.

چگونه می توان اضطراب و افسردگی را تفکیک کرد؟

حدود 50 درصد از افرادی که افسردگی را تجربه می نمایند همچنین از اختلال اضطراب رنج می برند. در نتیجه، ممکن است تشخیص علائم اختلالات مختلف گیج نماینده باشد اما هم شباهت ها و هم تفاوت هایی بین آنها وجود دارد.

هر دو می توانند علائم جسمی بیشتری مانند خستگی و بی خوابی، مشکل در فکر کردن یا تمرکز و تحریک یا بیقراری داشته باشند و هر دو شامل تحریفات شناختی مانند تفکر هیچ یا همه چیز و تمرکز روی نکات منفی و نادیده دریافت نکات مثبت هستند.

با این حال، در افسردگی تقریباً تمام مدت احساس افسردگی (غم و اندوه، پوچی و ناامیدی) می کنید. ممکن است علاقه خود را به بیشتر یا همه چیزهایی که قبلاً از آن لذت می بردید از دست بدهید، ممکن است احساس بی ارزشی و گناه کنید و ممکن است فکرهای تکراری در خصوص مرگ داشته باشید و فکر یا رفتار خودکشی را تجربه کنید.

فقط با اضطراب، شما به طور معمول ناامیدی، غم و اندیشه خودکشی را نمی بینید و اغلب اوقات در حالت نگرانی و اضطراب قرار دارید و نه در حالت بی حالی شدید که اغلب در افسردگی مشاهده می گردد.

راه دیگر برای تمایز این دو این است که افسردگی به طور معمول با تمرکز تاریک و غم انگیز به گذشته می نگرد، در حالی که اضطراب باعث بروز ترس در خصوص آینده می گردد. جالب است که بعضی معتقدند اضطراب و افسردگی در حقیقت یکی از اختلالات اساسی است که بسته به اینکه به چه جهت به دنبال زمان بگردد، متفاوت ابراز می گردد.

عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی چه می تواند باشد؟

اگرچه هنوز مکانیسم های دقیق عملکرد داروهای ضد افسردگی کاملاً درک نشده است اما تصور می گردد آنها با حرکت به انتقال دهنده های عصبی در مغز که مربوط به تنظیم خلقی هستند، علائم افسردگی را کاهش می دهند. اینها شامل سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین است.

همه داروهای ضد افسردگی دارای عوارض جانبی از جمله کوتاه مدت و طولانی مدت، معمول و نادر و جدی و غیر جدی هستند. میزان تجربه و تحمل این عوارض در هر فرد بسیار متفاوت است.

عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی بر حسب نوع دارو متفاوت است اما می تواند شامل خشکی دهان، حالت تهوع، سردرد، بی خوابی، افزایش وزن یا از دست دادن ورزش، لرز، خواب آلودگی، خستگی، سرگیجه و تاری دید باشد. (توجه به هشدار FDA همچنین حائز اهمیت است که داروهای ضد افسردگی می توانند خطر افکار و رفتارهای خودکشی را در بچه ها، نوجوانان و بزرگسالان افزایش دهند.)

انواع جدید داروهای ضد افسردگی از جمله مهارنماینده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) مانند Prozac و Paxil و مهارنماینده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SNRI ها) مانند Effexor و Cymbalta نسبت به انواع قدیمی تر دارای عوارض جانبی کمتر و قابل تحمل تری هستند.

برای دستیابی به پیروزیت درمانی با عوارض جانبی حداقل یا قابل کنترل اغلب اوقات داروها و دوزها توسط پزشک تجویز می شوند. این بسیار مهم است که قبل از آغاز مصرف هرگونه داروی ضد افسردگی، شما در خصوص هر شرایط سلامتی که دارید و همچنین داروها یا مکمل هایی که مصرف می کنید به پزشک خود اطلاع دهید و در خصوص خطرات و فواید مصرف دارو با او صحبت کنید.

به خصوص در موارد جدی تر افسردگی، داروی ضد افسردگی می تواند در برطرف بعضی از علائم جسمی آن مانند کم انرژی بودن، کم تحرکی و مشکل در خواب بسیار مفید باشد. همانطور که در افزایش هوشیاری، توانایی تفکر و تمرکز و به طور کلی توانایی شرکت فعالانه در درمان موثر است.

چه چیزی می تواند به شخصی که از افسردگی رنج می برد، یاریم کند؟

اگر به دنبال درمان افسردگی هستید، خبر خوب این است که بیشتر مبتلایان به افسردگی بهبود می یابند، اگرچه ممکن است برای شما و ارائه دهندگان معالجتان کمی زمان و کوشش لازم باشد تا درمانی را پیدا کنید که برای شما بهتر باشد.

دو شکل اساسی برای درمان وجود دارد: دارو و روان درمانی. تحقیقات زیادی در خصوص اثربخشی این درمان ها صورت گرفته است که به تنهایی و با هم ارائه می گردد.

روان درمانی شامل موارد زیر است:

  • مطالعه شده ترین شکل روان درمانی در درمان افسردگی، رفتار درمانی شناختی (CBT) است. این روش درمانی بیان می نماید که افسردگی هنگامی حاصل می گردد که فرد الگوهای تفکر تحریف شده ای را ایجاد کند که در آن خود، جهان و آینده را به وسیله یک لنز تاریک و غیرمنطقی منفی مشاهده می نماید. این افراد ممکن است فکر نمایند که آنها آدم های بدی هستند و هیچ کاری را انجام نداده اند و هیچ امیدی به آینده نیست زیرا این به مانند گذشته هایشان تاریک خواهد بود. در CBT هدف این است که به افراد یاری کند تا الگوهای خاص تفکر تحریف شده خود را شناسایی نمایند، افکار غیر منطقی خود را به وسیله راهکارهایی مانند پرسش سقراطی به چالش بکشند و آنها را با افکاری جاه طلبانه، منطقی تر و سازگارتر جایگزین یا اصلاح نمایند. با گذشت زمان، این منجر به درک مثبت تر از خود و شرایط آنها می گردد که به نوبه خود علائم افسردگی آنها را کاهش می دهد.
  • یکی دیگر از روینمودهای محبوب و مورد مطالعه، فعال سازی رفتاری است که در آن به مددجویان آموزش داده می گردد که برنامه روزانه فعالیت هایی را ایجاد نمایند که باعث افزایش احساس لذت یا تسلطشان می گردد و احتمال درگیری در رفتارهایی را که باعث تقویت افسردگی آنها می گردد، کاهش می دهد.
  • درمان بین فردی نیز در درمان افسردگی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است. این نوع درمان بر بهبود روابط شما با دیگران متمرکز است و با تأکید بر زمینه اجتماعی که در آن افسردگی اتفاق افتاده و حفظ می گردد، تأکید می گردد با این شناخت که روابط اغلب در هنگام افسردگی رو به وخامت می رود.

این استراتژی های درمانی میزان پیروزیت را نشان داده اند که از نظر داروهای ضد افسردگی در سطح یکسانی قرار دارند و این مزیت را دارند که پس از خاتمه درمان، به نظر می رسد که خطر عود مجدد در مقایسه با مصرف دارو به تنهایی را کاهش می دهد.

با این وجود هیچ رویکردی به صورت یکسان برای درمان افسردگی وجود ندارد و ممکن است هر فردی مجبور گردد در بیش از یک نوع روش درمانی شرکت کند یا روش ترکیبی را امتحان کند پیش از آنکه بهبود قابل توجهی را ببینند.

درمان اغلب شامل دارو و درمان است.

ممکن است داروها برای تسکین علائم جسمی سنگین مانند خستگی و کمبود انگیزه سریعتر عمل نمایند و این به نوبه خود می تواند به افزایش مزایای درمانی یاری کند، این می تواند مهارت های زیادی را به فرد آموزش دهد که به آنها یاری می نماید تا به تنهایی از پس خود برآیند و کاهش تفکر افسردگی را در آینده کاهش دهند.

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد درمان های پیروز افسردگی دارای یک جهت علّی مشابه است: افزایش ذهن مطلعی و کنترل افکار مربوط به افزایش فعال شدن قشر جلوی مغز که در اثر افسردگی خاموش بوده و احتمالاً کاهش در واکنش پذیری عاطفی مربوط به ساکت شدن یک آمیگدال بیش فعال است. نتیجه این است که فرد بهتر قادر به کنترل افکار و احساسات خود است. درمان و دارو ممکن است اثرات متفاوتی بر روی این مکانیسم های عملکرد داشته باشد.

بسیاری از روش های تراپی و درمانی دیگر برای افسردگی در دسترس است که ممکن است توسط تحقیقات مورد حمایت قرار گیرد. به عنوان مثال، یک تحقیق امیدوارنماینده شامل این است که ورزش به عنوان درمانی برای افسردگی عمل می نماید.

  • تعیین شده است که ورزش هوازی منظم یا فعالیت بدنی با شدت متوسط می تواند در درمان افسردگی خفیف متوسط مؤثر باشد.
  • همچنین، تعداد فزاینده ای از درمان ها شامل آموزش ذهن مطلعی هستند که می تواند به فرد یاری کند تا نسبت به افکارش خود مطلعی بیشتری پیدا کند و می تواند به آنها یاری کند تا از الگوی تفکر بیش از حد منفی جدا شوند.
  • افسردگی مقاوم به درمان نیز به طور فزاینده ای مورد توجه تحقیقات قرار گرفته است و درمان های یافت شده مؤثر شامل درمان الکتروشکنی و تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال مانند سایرین است.

نکته اصلی این است که با وجود بسیاری از درمان های مؤثر برای افسردگی، احتمالاً در صورت یاری به شما تسکین قابل توجهی در علائم خود مشاهده خواهید کرد.

چگونه ممکن است فرد با افسردگی مقابله کند؟

در اینجا بعضی از راه های مقابله با افسردگی آورده شده است.

مهمترین: به دنبال یاری حرفه ای باشید

اگر علائم افسردگی را تجربه می کنید (همانطور که در بالا ذکر شد)، از یک متخصص حرفه ای بهداشت روان (روانپزشک، روانشناس، مشاور سلامت روان، مددکار بالینی اجتماعی و غیره) یاری بخواهید. همچنین می توانید با پزشک مراقبت های اولیه خود صحبت کنید که احتمالاً می تواند شما را به یک متخصص بهداشت روان ارجاع دهد.

تسلیم نشوید

اگر در حال معالجه هستید و احساس می کنید که بهتر نشده اید، تسلیم نشوید! ممکن است مدتی طول بکشد که درمان شما نتایجی را نشان دهد. همچنین، با وجود بسیاری از درمان های مؤثر برای افسردگی، احتمالاً وجود یک یا ترکیبی از درمان ها برای شما مؤثر خواهد بود.

با پزشک خود به طور فعال مشارکت کنید

اگر در حال درمان هستید، یک مشارکت نماینده فعال باشید و در فرایند درمان خود با درمانگر خود همکاری کنید. اهداف درمانی ایجاد کنید که برای شما مهم هستند و واقعاً می خواهید روی آنها کار کنید و به آنها برسید.

اگر درمانگر شما تمام اهداف را برای شما معین می نماید، ممکن است شما برای انجام کار انگیزه نداشته باشید. به هر حال این درمان شماست و این یک فرصت عالی برای ایجاد تغییراتی در زندگی شماست که همواره می خواهید ایجاد کنید. حتی دستیابی به یک هدف کوچک می تواند عامل ایجاد نماینده تغییرات بزرگی در زندگی شما باشد.

تفکر خود را مشاهده کنید

افکار بسیار قدرتمند هستند و به وسیله افکار خود می توانیم خوشبخت یا بدبخت باشیم. بودا آموخت که ذهن ما و افکار ما جهانیی را که در آن زندگی می کنیم ایجاد می نماید. این نظریه توسط معنویت های دیگر، فلسفه ها و حتی فیزیک کوانتومی مدام تکرار می گردد. بسیاری از روش های درمانی موثر هستند زیرا به شما یاری می نمایند قدرت خود را نسبت به فکر خود به دست آورید که می تواند باعث تغییر احساسات و در نهایت منجر به عمل گردد و به شما در ایجاد زندگی مورد نظرتان یاری کند.

با تمرین، می توانید به جایی برسید که آزادی بیشتری برای انتخاب آنچه فکر می کنید و چه احساسی دارید، بدون توجه به اتفاقات پیرامون خود، داشته باشید.

تغییر جهان را چگونه می بینید

هر روز اتفاقات وحشتناکی برای ما و اطرافمان رخ می دهد. اگر به راحتی بنشینید و روی این چیزها تمرکز کنید، به راحتی افسرده می شوید و فکر می کنید که جهان مکان ترسناکی است و فقط حالتان رو به وخامت می رود. به جای دیدن چیزها به وسیله چنین فیلتر منفی، یک فیلتر مثبت ایجاد کنید.

بخش اعظم خبرهایی که تماشا می کنیم، می خوانیم و گوش می دهیم به شکلی بی خاتمه منفی و تکراری است. فقط سعی کنید آن را خاموش کنید و این کار را در دوره های زمانی تکرار کنید. شما چیزی را از دست نخواهید داد و احساس بهتری خواهید داشت. واقعاً سعی کنید روی نکاتی در زندگی خود تمرکز کنید که ممکن است آن را تصدیق کنید.

از افرادی که در زندگی شما هستند و به شما اهمیت می دهند قدردانی کنید. در صورت داشتن موارد اساسی برای زندگی خود مانند تختخواب، غذا و سرپناه، سپاسگزار باشید.

سعی کنید توجه کنید به نکاتی که مردم هر روز برای یکدیگر انجام می دهند. با این وجود بهتر است، کارهای خوب را برای دیگران انجام دهید تا جهان به مکانی بهتر تبدیل گردد. فقط لبخند زدن به کسی یا نگه داشتن دری برای کسی می تواند احساسات مثبتی را برای هر دوی شما ایجاد کند. چنین اعمال به ظاهر کوچکی می تواند برای هر دوی شما تأثیرات موجز قدرتمندی داشته باشد و حتی خوبترتان هم کند.

نکته آخر این است که جهان به چه چیزهایی از طرف شما احتیاج دارد به هر روشی که بتوانید مشارکت کنید هدف و معنای خود را در آن پیدا کنید و اینگونه خوشبختی خود را پیدا خواهید کرد.

نکات اضافی

اگر توانایی و سلامت کافی در انجام این کار را دارید، بیشتر روزهای هفته را با فعالیت های بدنی متوسط بگذرانید. تعیین شده است که این یک درمان مؤثر برای افسردگی است و ممکن است به پیشگیری از آن یاری کند.

هر روز دلیلی برای خارج شدن از رختخواب پیدا کنید. این می تواند به همان سادگی باشد که خودتان صبحانه دلخواه خود را تهیه کنید یا مشتاقانه منتظر صحبت کردن با افراد در محل کارتان باشید.

برای روز خود هدف معین کنید. سعی کنید اجازه ندهید که روز شما را راهنمایی کند، بلکه سعی کنید شما روز خود را راهنمایی کنید. این به شما یاری می نماید در زندگی دوباره قدرت و احساس کنترل خود را بازیابی کنید.

مراقبه یا تمرین ذهن مطلعی. این شیوه ها می توانند واقعاً به آرامش ذهن بیش فعال یاری نمایند و به شما یاری نمایند بیشتر از افکار خود مطلع شوید و به شما در جدا شدن از تفکر منفی یاری کند.

گوش دادن به نوعی از موسیقی که دوست دارید. مغز شما آن را دوست دارد و احساس بهتری خواهید کرد و شاید با انرژی و الهام بیشتری روزتان را ادامه دهید.

کاری خلاقانه انجام دهید، مانند نقاشی کردن، عکس دریافت، نوشتن شعر، جمع آوری ژورنال و مجله، طراحی، دکوراسیون و باغبانی. این کارها بخش هایی از مغز شما را درگیر می نماید که ممکن است مورد غفلت واقع شده باشد، در حالی که شما بر روی افکار منفی متمرکز شده اید و ممکن است به شما در دیدن چیزهایی با دید روشن و متفاوت یاری کند.

در نهایت، اگر در گذشته دچار افسردگی شده اید و در غلبه بر آن پیروز بوده اید، بسیار مهم است که خود را از نزدیک کردن به هرگونه علائم افسردگی که ممکن است سعی در بازگشت دوباره به زندگی تان داشته باشند، دور کنید. این اغلب در شرایطی اتفاق می افتد که شخصی خود را دوباره درگیر تفکر منفی یا بدبینانه کند. اگر به سرعت گرفتار نگردد، می تواند منجر به مارپیچ نزولی گردد. از مهارت هایی که آموخته اید برای شناسایی این افکار و تبدیل آنها به افکار مبتنی بر واقعیت و سالم بهره ببرید. این یک استراتژی بسیار مؤثر برای حفظ کنترل خلق و خوی شماست و اجازه ندهید افسردگی دوباره زندگی شما را کنترل کند.

منبع:

top10homeremedies

منبع: هفت گنج
انتشار: 31 شهریور 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: studiomerina.ir شناسه مطلب: 1105

به "آیا می توان همزمان اضطراب و افسردگی داشت؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آیا می توان همزمان اضطراب و افسردگی داشت؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید