ناگفته های عادل تبریزی از گیجگاه ؛ حالی که دیگر نیست
به گزارش استدیو مرینا، تهران (پانا) - عادل تبریزی یکی از کارگردانان حاضر در سی ونهمین جشنواره فیلم فجر است که پیش از این چند فیلم کوتاه ساخته و در سمت دستیار کارگردان سینما فعالیت نموده است. گیجگاه اولین فیلم بلند تبریزی است که در آن بازیگران مطرحی همچون جمشید هاشم پور، حامد بهداد، باران کوثری به ایفای نقش پرداختند.
به گزارش ایران، به گفته تبریزی این فیلم فضای نوستالژیک دارد و داستانش در 20 سال قبل می گذرد اما موضوعش همچنان موضوع روز است. درباره گیجگاه و شرایط فراوری آن با عادل تبریزی به گفت و گو پرداختیم.
باتوجه به شرحاتی که پیش از این درباره داستان فیلم داده اید، آیا فکر می کنید برای حل مسائل و چالش های امروز باید به عقب برگشت و برای تفهیم این موضوع داستان خود را در گذشته تصویر می کنید؟
در فیلم مسأله ای است که خیلی به حال جامعه بخصوص بحث آموزشی مربوط بوده که اگر درباره آن شرح بدهم داستان فیلم لو می رود. در این باره یک مثال می زنم. همواره نگاه کردن به آلبوم عکس های گذشته فقط ما را به گذشته نمی برد. شاید نگاه کردن به آن آلبوم برای ما تلنگری باشد که حالی بهتر را به وجود آورد. البته برای اینکه چیزی را نسبت به حال خودمان پیدا کنیم و فقط مرور خاطرات مطرح نیست. نگاه کردن به جامعه امروز به وسیله گیجگاه برایم همان شعاری است که برای فیلم انتخاب کردیم: گیجگاه فقط نوستالژیک نیست، حالی است که دیگر نیست. فیلم که دیده گردد بهتر می توان در این باره صحبت کرد.
آیا حالی که می گویید دیگر نیست را باید در نوستالژی ها پیدا کنیم؟
نخواستم فقط فیلمی بسازم که تنها در گذشته روایت گردد. وقتی می گوییم حالی است که دیگر نیست این می تواند یک تلنگر در زمان حال باشد. شاید سادگی روابط در گذشته بیشتر بوده و زندگی ها راحت تر بوده است. در این فیلم برایم تلنگر به حال امروزمان خیلی مهم بود.
قبل از شما نیز فیلم های بسیاری داشتیم که نوستالژیک بودند. اساساً نگاه شما به نوستالژی چه تفاوتی با فیلم های پیش از این دارد؟
در فیلم های کوتاهی که پیش از این ساختم، این شانس را داشتم که سلیقه خودم را پیدا کنم و فهمیدم که علاقه مند به ساخت چه فیلم هایی هستم. مرز بین درام و طنز سلیقه ای است که سعی کردم در گیجگاه نیز به سمت آن بروم. این موضوع در آثار کوتاهم نیز برایم خیلی مهم بود. گیجگاه نیز همان شکلی است که در فیلم های کوتاه دنبال می کردم. در مورد نوستالژی باید بگویم، این اثر عنصر مهمی دارد و آن نگاه کردن به قصه از دریچه سینمای آن دوران (دهه 70) است. البته فقط نگاه کردن به سینمای آن دوران موضوع فیلم نیست. سینما برایم پنجره ای بوده که به وسیله آن قصه ای را روایت کنم. یعنی تأکیدم تنها روی نوستالژی نبوده است. کاراکتری که حامد بهداد در فیلم بازی می نماید، کاراکتر خیلی مهمی است که به وسیله آن می توانیم به مبنای روان شناختی و جامعه شناختی فیلم دست پیدا کنیم.
در مصاحبه ای گفته اید که در گیجگاه یک نگاه اجتماعی معاصر به حال امروز جامعه داشتید. باتوجه به اینکه در سال های اخیر فیلم های اجتماعی تا حدود زیادی به یکدیگر شبیه شده اند، برای جدا شدن از آن مدل فیلم ها چه ویژگی های تازه ای در این اثر وجود دارد؟
وقتی ایده فیلمنامه گیجگاه در سرم بود و با ارسلان امیری مشغول نگارش آن بودیم، تمرکز بر این بود که اولاً قصه در فیلم روایت گردد و ما بتوانیم یک فیلم قصه گو داشته باشیم. همچنین می خواستم نتیجه به صورتی باشد که یک خانواده براحتی بتواند این فیلم را ببیند و قصه روی آنها تأثیر بگذارد.
درباره بحث سینمای اجتماعی نیز باید بگویم اگر نگاه اجتماعی به جامعه امروز را در فیلم بیان کردم، یک کمبودی همواره در جامعه و سیستم آموزشی برایم مطرح بود و می گفتم که در سال های پیش این مسأله شرایط بهتری داشته است. به همین خاطر حس کردم قصه این فیلم مبنای خوبی است که می توان به وسیله آن به رویکرد اجتماعی که امروز برایم مطرح است نیز از همان دریچه سینما نگاه کرد. سینما در فیلم ما خیلی مهم است. هنوز مخاطب هایی هستند که با شور و حال سینمای ایران در دهه 70 خاطره دارند. گیجگاه سعی نموده از دل آن فیلم ها قصه خود را روایت کند.
شما پیش از این فیلمساز فیلم های کوتاه بودید و اکنون به گفته خودتان پس از 5 سال دنبال سرمایه گشتن بالاخره اولین فیلم بلند خود را ساختید. ورود از سینمای کوتاه به سینمای بلند با چه چالش هایی همراه است؟ آیا صرف داشتن استعداد در زمینه فیلمسازی می تواند افراد را به سینمای بدنه وارد کند یا مسائل دیگری مطرح است؟
علاوه بر ساخت آثار کوتاه، به عنوان دستیار کارگردان در سینما فعالیت های زیادی انجام داده ام. از سال 83 با فیلم حکم آقای کیمیایی وارد سینمای ایران شدم و در آن فیلم در گروه کارگردانی بودم. آخرین فیلمی که در آن دستیار کارگردان بودم نیز فیلم لانتوری رضا درمیشیان بود. در این راستا که دستیاری کردم و فیلم کوتاه ساختم، هیچوقت به این فکر نمی کردم که فیلم کوتاه می سازم برای اینکه زمینه ای برای ساخت فیلم بلند بگردد. در آن سال ها به هیچ وجه برایم مرز سینمای کوتاه و بلند مهم نبوده است، برایم شور حال سینما و فیلمسازی مهم بوده است. یعنی همان قدر که سر فیلم کوتاهم انرژی می گذارم و راضیم که در حال ساخت فیلم هستم، به همان اندازه سر گیجگاه راضی بودم. این هیجان و عطش فیلمسازی سبب شده تا فقط به این توجه کنم که این قصه به درد فیلم کوتاه یا بلند می خورد. هیچوقت به این فکر نمی کردم فیلم کوتاه بسازم، چون در آینده می خواهم فیلم بلند بسازم.
درباره بحث جذب سرمایه هم اگر یک نوجوان و بچه ای که سن کمی دارد و عاشق سینماست را بخواهیم نصیحت کنیم که برای ورود به سینما چه کار کند؟ به او می گوییم برو انجمن سینمایی جوانان، کتاب بخون، فیلم ببین، برو دانشگاه، فیلم کوتاه بساز و در نهایت یک راستا برای او معین می کنیم. وقتی آن بچه این کارها را انجام می دهد، به این امید است که راستا برایش هموار گردد. ولی متأسفانه اکنون به این صورت نیست. اگر شما بروید و تمام کوشش خود را هم انجام دهید، در بحث فراوری فیلم و سرمایه گذاری در سینما با دنیای غریبی روبرو می شوید. هیچوقت در زندگی بلد این کار نبوده ام که بدانم چطور برای یک فیلم پول پیدا کنم. بچه هایی که تمام زندگی خود را در سینما گذاشته اند دوست دارند خود سینما به آنها یاری کند ولی اکنون بسیاری از دوستانم هستند که سرمایه گذار پیدا ننموده و به همین دلیل نتوانستند فیلمشان را بسازند. آنها نوجوانی و جوانی و زندگی خود را به سینما دادند، عمرشان را گذاشتند تا فیلمساز شوند و تمام مراحل را با کوشش خود طی نموده اند. پس باید راستا برایشان هموار گردد.
دلیل اینکه این دوستان با وجود داشتن استعداد و فعالیت های سینمایی نتوانستند به عرصه فیلمسازی وارد شوند چیست؟
این موضوع نیازمند یک کارشناسی و بحث است. ای کاش می شد آدم هایی مثل من و چند نفر دیگر جمع می شدیم و درباره این مسأله حرف می زدیم. به این موضوع باید از بالا نگاه گردد. باید پرسید چگونه آدمی که در حال رفتن راستا درست در این حرفه است، نمی تواند وارد گردد؟ چگونه باید به این افراد یاری کرد تا راستا برایشان هموارتر گردد؟ یک فرد باید باشد و آن 5 سالی که من به دنبال جذب سرمایه برای فراوری فیلم بودم را از بالا نگاه و ارزیابی کند. البته من تنها نیستم و خیلی افراد دیگر در سینما هستند که با چنین مسئله ای روبرو بوده و هستند. این موضوع می تواند یک پرونده اساسی برای مجلات یا برنامه هفت باشد. این موضوع مسأله ای جدی است که باید به آن توجه کرد. چراکه سرخوردگی به وجود می آورد.
منبع: خبرگزاری پانا